از زبان مرینت
الیا زنگ زد
الیا با استرس :سلام مرینت خوبی؟
مرینت:سلام اره چرا استرس داری؟؟
الیا:یسری خلافکار توی حومه شهر دارن گشت میزنن
مرینت:وای دختر این که خبر خیلی بدیه
الیا:سریع خودتو برسون
مرینت:اومدم اومدم
وقتی الیا گوشیو قطع کرد
سری لباسمو پوشیدم و سوار بنز مشکیم شدم
تل میتونستم گاز دادم
جلو پایگاه ترمز کردم
پیاده شدم و گفتم :سلام الیا چیشده؟
الیا:خلافکارا با اصلحه هستن یه نفرم داره نزدیکشون میشه هر لحظه ممکنه به اون حمله کنن
مرینت:بریم بریم
الیا و مرینت سوار ماشین شدن و گاز دادن
مرینت:پس دنیل و تانیا کجان
الیا:رفتن یه جای دیگه ماموریت الکس هم با وانیا رفتن خرید
مرینت:پس من و تو تنهاییم
الیا:اره باید دعا کنیم زنده بمونیم
رسیدیم
پیاده شدم
که اوناعم پیاده شدن
داشتن به سمت اون زنه میرفتن که داد زدم:ایست
برگشتن سمتم
الیاچاقو رو دراورد
منم تفنگمو
یکی از پسرا:چیشده دختر کوچولو؟
مرینت:شما بازداشتین
اون یکی پسره:اها شما کی باشین؟
کارت شناساییمو دراوردم و گفتم:مرینت دوپان عضو ارشد نیروهای پلیس
اون یکی پسره:این یکی چی؟؟(اشاره به الیا)
الیا:الیا اندرسون عضو ارشد نیروهای پلیس
شما کی باشین؟؟؟
.........
کات
اقا دستم شیکست
واسه بعدی 4 تا
بای✋💙
