دختر اتشینp1

از زبان مرینت

الیا زنگ زد

الیا با استرس :سلام مرینت خوبی؟

مرینت:سلام اره چرا استرس داری؟؟

الیا:یسری خلافکار توی حومه شهر دارن گشت میزنن

مرینت:وای دختر این که خبر خیلی بدیه

الیا:سریع خودتو برسون

مرینت:اومدم اومدم

وقتی الیا گوشیو قطع کرد

سری لباسمو پوشیدم و سوار بنز مشکیم شدم

تل میتونستم گاز دادم

جلو پایگاه ترمز کردم

پیاده شدم و گفتم :سلام الیا چیشده؟

الیا:خلافکارا با اصلحه هستن یه نفرم داره نزدیکشون میشه هر لحظه ممکنه به اون حمله کنن

مرینت:بریم بریم

الیا و مرینت سوار ماشین شدن و گاز دادن

مرینت:پس دنیل و تانیا کجان

الیا:رفتن یه جای دیگه ماموریت الکس هم با وانیا رفتن خرید

مرینت:پس من و تو تنهاییم

الیا:اره باید دعا کنیم زنده بمونیم

رسیدیم

پیاده شدم

که اوناعم پیاده شدن

داشتن به سمت اون زنه میرفتن که داد زدم:ایست

برگشتن سمتم

الیاچاقو رو دراورد

منم تفنگمو

یکی از پسرا:چیشده دختر کوچولو؟

مرینت:شما بازداشتین 

اون یکی پسره:اها شما کی باشین؟

کارت شناساییمو دراوردم و گفتم:مرینت دوپان عضو ارشد نیروهای پلیس

اون یکی پسره:این یکی چی؟؟(اشاره به الیا)

الیا:الیا اندرسون عضو ارشد نیروهای پلیس

شما کی باشین؟؟؟

.........


کات

اقا دستم شیکست

واسه بعدی 4 تا

بای✋💙

 

[ جمعه ۱۴ آبان ۱۴۰۰ ] [ 12:58 ] [ ] [ ]
Last posts