معرفی داستان های من😄


نام: تو اسم گذاشتن خوب نیستم پیشنهاد بدین

شیپ : آدرینت ، لیدینوار ، مریکت

نگهبان اصلی:دایی مرینت 

نگهبان جدید:مرینت

قسمتی از داستان

مرینت: مامان نمیشه همینجا بمونیم و خونمون رو عوض نکنیم؟ آخه من اینجارو خیلی دوست دارم.

***(این یعنی یه بخش دیگه از داستان)

مرینت:جییییییییییییییغ این دیگه چیه😨

یه توپ تو خونه؟ جیییییییییییغ

دویدم و رفتم تو راهرو و درو بستم و تا جایی که مشد از اون توپ خال خالی دور شدم. همین الان به مامانم زنگ میزنم.

-داری چیکار میکنی نباید به کسی چیزی بگی.

مرینت:جییییییییغ این دیگه چییییییه

از ترس گوشیمو انداختم زمین اون موجود عجیب غریب داشت نزدیک تر میشد...

***

-من میدونم تو کی هستی. من به خودم اطمینان دارم.مطمئنم هیچوقت عاشق دو نفر همزمان نمیشم.

باورم نمیشد.... از تعجب چشمام گرد شده بود ....یعنی اون منو میشناخت؟...

دید دید دید دید

صدای گوشوارم بود...

-امم من ب...باید..ب..برم 



اسم:ارث(پیشنهاد دارین بدین)

شیپ:نمیدونم

نگهبان اصلی:مامان مرینت

نگهبان جدید:مرینت

قسمت هایی از داستان:

دخترم هویت من لو رفته نمیتونم ریسک کنم ، میراکل باکس رو بردار و برو ، از اینجا دور شو این بعد از من حافظه پاک میشه گوشواره هارو هم بپوش بقیشو اون بهت توضیح میده

-نه مامان اینکارو نکن!

-من جعبه رو به تو واگذار میکنم

***

نمیدونستم کجا باید برم... خیلی سریع از اونجا دور شدم...جایی که قبلا خونمون بود..

***

یه نقشه داد دستم... این نقشه باید نقشه ی این توپ خال خالی میبود...

نقشه رو باز کردم و گذاشتم کنارم...

یه دکمه روی توپ بود...فشارش دادم و کلی از همون موجودات فضایی ازش اومدن بیرون...



خیب خیب...

تموم شد..خواهشا نظر بدید و بگید کدومو اول بزارم

راستی در مورد پارت ها باید بگم که انتظار تعداد پارت های بالا نداشته باشید لطفا چون احتمالش کمه

من باید برم فعلا بای(در مورد موضوع باید بگم موضوع بهتری پیدا نکردم

 

 

[ سه شنبه ۱۴ تیر ۱۴۰۱ ] [ 14:6 ] [ ] [ ]
Last posts