قدغن پارت اول


مرینت: مامان نمیشه همینجا بمونیم و خونمون رو عوض نکنیم؟آخه من اینجارو خیلی دوست دارم.

مامان مرینت : نه نمیشه عزیزم. قنادی پدرت از اینجا خیلی دوره اگه خونمون رو عوض نکنیم رفت و آمدمون خیلی سخت میشه.

مرینت: اونوقت مدرسم چی میشه؟

اومد نزدیک و دستش رو گذاشت روی شونم:

دخترم! من میدونم داری بهونه میاری. تو از اون خونه می‌ترسی. مگه نه؟

-مامان اونجا یه حس بدی بهم میده،انگار نفرین شدس☹...

+آخ عزیزم من که بهت گفتم فیلم ترسناک نگاه نکن😁حالاهم لباساتو رو عوض کن باهم بریم دیدن داییت...

-د..دایی؟دایی دوباره چیزیش شده؟😲

+آره.. دوباره سکته زده😐اصلا مواظب سلامتیش نیست.



ببخشید کم بود امروز بازم میوم الان کار دارم.

فعلا بای

[ چهارشنبه ۱۵ تیر ۱۴۰۱ ] [ 12:8 ] [ ] [ ]
Last posts