-کت!من نمیتونم اینو ازت قبول کنم..خواهش میکنم دیگه واسم چیزی نیار،من هنوز هم عاشق اون پسر هستم و به تو علاقه ای ندارم!
کت نوار رنگ از رخش میپرد و انگشتر از دستش میوفتد و به اعماق کانال های فرانسه میوفتد...
کت نوار به زور جلوی خودش را نگه داشته بود که گریه نکند ولی نمیشد!ولی باز هم لبخند در برابر تمام لحظات زندگی اش!او به لیدی باگ میگوید:درسته که تو منو دوست نداری ولی من همیشه عاشقت خواهم بود!بدون ممکنه دفعه بعدی که ردم کنی روی قبرم باشی!خداحافظ مری...یعنی لیدی باگ!
خنده ای مزخرف سر میدهد
لیدی باگ هم که موضوع را نمیدانست از او خداحافظی کرد و به طرف خانه اش رفت!در همین لحظه کت نوار به دنبال او میرفت ولی اورا دنبال نمیکرد!به طرف خانه مرینت میرود.میبیند که لیدی باگ روی بالکن خانه اش تغییر شکل میدهد و به اتاقش میرود ولی اهمیتی نمیدهد،زیرا او میداند لیدی باگ چه کسی است!
کت نوار تقه ای به در اتاق مرینت میزند و مرینت از پشت سر کت نوار ظاهر میشود!
مرینت دو ضربه آرام بر شونه کت نوار میزند وکت نوار کاملا بی حس میچرخد و میبیند که مرینت است و مانند گربه ها از ترس به آسمان پرتاب میشود!
مرینت میگوید:کتتتتتت!چرا مثل موشک پرت شدی هوا؟؟؟؟
-خب منم میترسم دیگه!
-ببخشید!
-مهم نیست پرنسس!
-حالا بگو چیشده اومدی اینجا؟همون همیشگی؟
-راستش.....نه ولی آره(من:😐)
-یعنی چی؟نمیخوای که بایا کنی!بازم لیدی باگ وقتی بهش گفتی بایا کن بایا نکرد؟؟؟(بایا کن😂😂😂)
-دقیقا!من تمام تلاشمو کردم ولی نشد!اون عاشق یکی دیگس و تو هم عاشق یکی دیگه!منم عاشق لیدی باگ بودم...همه چی یک طرفه شده
-من هم پسری که عاشقشم همیشه منو رد میکنه!زر زدم جلوش دست و پامو گم میکنم و نمیتونم چیزی بهش بگم😑بازم زر زدم یه بار بهش اعتراف کردم منو رد کرد!بعد همش میگه شیز ا جاست فرند😐
-میشه بدونم اون...
کت نوار در ذهنش تحلیل میکند...مرینت جلوی او دست و پایش را گم میکند!لکنت میگیرد و سرخ میشود!ماند جایی که در آسانسور بودیم یا از موزه خارج شدیم!کت نوار ادامه حرفش را با مکث میگوید
-کیه؟
مرینت پوفی میکند و تمام نفسش را برای این کلمه آماده میکند.او با مکث میگوید:آد...رین..آگ..ر..ست!
کت نوار رنگ از رخش میپرد!لیدی باگ و مرینت یک نفر هستند که خودش میدانسته!ولی مرینت در دو حالت اورا دوست داشته است!کت نوار بغضش را قورت میدهد و میگوید:اون قبلا با کاگامی بود!ولی بعدا جدا شد!من میتونم کاری کنم که بتونی یکم بهش نزدیک شی!
-واقعا؟؟؟؟
-چرا که نه پرنسس؟
-خیلی ممنونم کت نوار!
کت نوار برگه های a4 را روی میز مرینت میگذارد و فیلمنامه را مینویسد..
کت نوار مرینت را صدا میزند و میگوید:بالاخره تموم شد!
مرینت با سرعت 120 کیلومتر بر ثانیه به کت نوار میرسد و خودش و میز و کت نوار را نابود میکند😂
کت نوار ک کلا با ضربه ای که به سرش خورده عادی به نظر نمیرسید اما مرینت کاملا پخش زمین شده بود و سرش را تکان میداد.
بالاخره بعد از چند دقیقه ریستارت میشوند و مرینت ادامه میدهد:خیلی ببخشید کت!نتونستم از خوشحالی جلوی خودم رو بگیرم!
-اشکالی نداره!بریم شروع کنیم؟
-چرا که نه؟؟؟
بالاخره این پارت هم به اتمام رسید😁
امیدوارم خوشتون بیاد!
بازم این پارت محدودیت نداره ولی از پارت های بعدی محدودیت های کامنتی شروع میشه!😁
باییییی🤍